دانلود رمان ما عاشقیم کامپیوتر،pdf،ایفون،اندروید جدید
دانلود رمان ما عاشقیم کامپیوتر،pdf،ایفون،اندروید جدید
دانلود رمان ما عاشقیم کامپیوتر،pdf،ایفون،اندروید
دانلود رمان زیبا ما عاشقیم برای گوشی اندروید آیفون جاوا
دانلود رمان عاشقانه ما عاشقیم برای کامپیوتر و لپ تاپ Pdf
رمان ایرانی ما عاشقیم با لینک مستقیم و رایگان از سرور اختصاصی وبلاگ
نویسنده : خورشید.ک
با تشکر از نویسنده عزیز بابت نوشتن رمان زیبای ما عاشقیم
حجم رمان :
4.30 مگابایت پی دی اف
1.3 مگابایت نسخه ی اندروید
1.01 مگابایت نسخه ی جاوا
204 کیلو بایت نسخه ی epub
خلاصه رمان:
داستان درباره ی پدر و دختری است که بعد از هیجده سال به ایران میان و پیش خانواده ای میرن که ازش طرد شده بودن اما در این بین یک اتفاقی میفتد که……
قسمتی از رمان:
نگاهم رو می ندازم توی جمعیت .وی این همه هیاهو و شلوغی یعنی بین این همه آدم کسی نبود که بیاد به استقبال ما؟ عجب سوال مزخرفی بود که از ذهنم گذشت! معلومه که نبود معلومه که من و بابا باید بازهم تنها باشیم. از روی استیصال شونه هام رو انداختم بالا و دستم رو دور بازوی بابا حلقه کردم. چشم های آبیش انگار بیشتر می درخشید حتما اشک بود اشکی که چندسالی هست مهمون شده تو چشمامون. ولی من هنوزم دختر مامانم هستم، مادری که تا آخرش برای زندگی و خوشبختیِ من جنگید می دونستن که اگه بیان اینجا طرد می شن. عجب دلیل مسخره ای طرد شدن! فقط بخاطر اینکه روی حرف آقابزرگ حرف زدن و گفتن که می خوان زندگیشون رو توی یه کشور دیگه ادامه بدن! طرد شدن بخاطر اینکه می خواستن به بلند پروازی هاشون بیشتر پر و بال بدن! افکارم رو محو کردم و به تاکسی که جلوی من و بابا ایستاده بود نگاهی انداختم. راننده سریع کیفمون رو گذاشت صندوق عقب و نشست پشت رل ماشین. همزمان با استارت ماشین پرسید: آقا کجا برم؟ و از توی آینه به من و بابا که ساکت نشسته بودیم نگاهی انداخت. عینکم رو از توی کیف دستی کوچیکم در آوردم و زدم به چشم هام، چشم های سبز آبیم، چشم هایی که ترکیب رنگی بود از چشم های پدرم، مادرم. بابا به آرومی گفت...
جهت دانلود با فرمت های مختلف روش کلیک کنید
????????????
دانلود رمان ما عاشقیم با فرمت pdf برای کامپیوتر و لپتاپ
دانلود رمان ما عاشقیم با فرمت apk برای گوشی های اندرویدی
دانلود رمان ما عاشقیم با فرمت java برای گوشی های سازگار با جاوا